حدیث جونحدیث جون، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 3 روز سن داره
هدیه جون،خواهرکوچولوهدیه جون،خواهرکوچولو، تا این لحظه: 7 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

♥عزیــــزای دل عمه ♥

ღسال 93 و تبریک حدیث جون و‌ عمه ღ

  با آرزوی ۱۲ ماه شادی ۵۲ هفته خنده ۳۶۵ روز سلامتی ۸۷۶۰ساعت عشق ۵۲۵۶۰۰ دقیقه برکت  ۳۱۵۳۰۰ثانیه دوستــی دوستای گلم دنیا را برایتان شــــــاد شـــــــــــــــــــاد و شــــــادی را برایتان دنیـــــــــــــا دنیــــــا آرزمندم. هرروزتـــــــــــان نوروز ...سال جدید رو به همه دوستای گلم و نی نی هاشون تبریگ میگم. محمد متین جون، طهورا جون، ریحانه جون ، فاطمه یسناجون ، ثناجون ، مارتیای عزیز وکوچولو امیررضــاجون ، نیما جون، حسین جون شاگرد ممتاز، آرمیتاکـــوچولو، محمدرضا جون، حسنای عزیز، آریسای نـــــاز،امیرعلی جون، کیان عزیز، دوقلوهای عزیز سارا و ثناجون ، سارینا جون ، ...
27 اسفند 1392

اولین زمستان حدیث جونم

دخترمون سال پیش اواخر آذرماه و اوایل زمستان به دنیا اومد،  زمستون سال گذشته، شماخیلی کـــــــــــوچولو بودی ..... حدود ٢ماهت بود. ولی زمستون امسال بـــــــــــزرگ شدی... خــــــــانم شدی ....و ایــــــن شد که، حدیث جون اولین زمستونش رو پیش عمه هاااا و خاله هاش تجربه کرد. اینم عکس هاش   راستی اینم بگم که خیلی از کلمات رو به خوبی بیان میکنی ... مثل بـــــــــــــرف فــــــــــــــــــدای این تفکرت عزیزم اینجا داری با دستت اشاره میکنی بــــــــــــــــــــرف دست مامان بزرگ حدیث جونم(مامان خودم) درد نکنه بابت این شال و کلاه خوشگلی که برای حدیث جون بافتن. ...
24 بهمن 1392

حدیث جونم راه افتاد دلم به تاب تاب افتاد

دختر خوشگلمون روز های اول چهارده ماهگی، بالاخره با کلی تمرین و زمین خوردن راه افتاد. البته باید بگم قبلش راه میرفت.. اما به کمک دیگران یا گرفتن لبه های مبل و میز  چهارشنبه 1392/11/2 روزی بود که شاهـــــزاده خانم به تنهایی اولین قدم های خوشگلش رو به یاری خدا به روی زمین گذاشت. دعای عمه صدیقه هم برای تو اینه عزیزم که همیشه تو زندگی در بهترین و راست ترین مسیرها قـــــدم برداری حدیث جونم. الهی آمین اینم عکس های راه رفتن ات عزیزدلم تو این عکس عاشق برنامه عموپورنگ به خصوص شخصیت خواهر سلطان یعنی : نفس بــــــابـــــا، دختـــر بـــــابــــــا، خــــوشگل بــــابـــــــــا شدی و ...
24 بهمن 1392

❊ سیزده ماهگی/میلاد رسول خدا و مهمونی❊

                       حدیث خوشگلم 13 دهمین ماهگردت مباااااااااااااااااارک دیروز یکشنبه مصادف با 17 ربیع الاول ، میلاد با سعادت حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(صلی) ، همگی دور هم جمع بودیم .خلاصه جای همه ی دوستان خالی ... گل سرسبد مهمونامون هم حدیث خانم بودن که دیروز وارد 13 ماهگی شدند. حدیث جونم، ان شاالله همیشه تنت سالم و لبت خندون باشه دخترکم. اینم دخترمون، درحال بوس کردن در آینه قربون اون نگاهت بقیه ادامه مطالب اینجاهم به دستای خوشگلت لاک زده بودم ، که وقتی بهت میگفتم لاکات کو!!...
30 دی 1392

یکسالگی شاهزاده خانم

بازم شادی و بوسه ، گلای سرخ و میخک میگن کهنه نمی شه تولدت مبارک تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا و جود پاکت اومد تو جمع خلوت ما تو تقویما نوشتیم تو این ماه و تو این روز از آسمون فرستاد خدا یه ماه زیبا یه کیک خیلی خوش طعم، با چند تا شمع روشن یکی به نیت تو یکی از طرف من الهی که هزارسال همین جشنو بگیریم به خاطر و جودت به افتخار بودن تو این روز پر از عشق تو با خنده شکفتی با یه گریه‌ی ساده به دنیا بله گفتی ببین تو اسمونا پر از نور و پرندس تو قلبا پر عشقه، رو لبا پر خندس ...
5 دی 1392

حدیث خانم به دنیا اومد

  و إِن يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ     شکر خدا حدیث خانم بعد از این همه انتظاااااااااااااااااااااااااار در تاریخ 28 آذرماه روزسه شنبه ساعت ١٤:٤5 دقیقه بعدظهر به دنیا اومد، ان شاالله قدمت مبارک باشه عمه جونم  عمه صدیقه ات اون روز به خاطر شوق زیااااااااد دانشگاه نرفتو اومد بیمارستان تا برادر زاده ی قشنگش رو ببینه ،  من و بقیه عمه ها و خاله ها دعا می کردیم که سالم باشی و حتی یکم زردی هم نداشته باشی تا زودی ببریمت خونه ، آخه هیچکس طاقت دوری خوشگلی مثل تو رو نداشت. مامان خوبت(زهرا جون) خیلی تو این 9 ماه زحمتت رو کشید ...
28 آذر 1392