حدیث جونحدیث جون، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره
هدیه جون،خواهرکوچولوهدیه جون،خواهرکوچولو، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

♥عزیــــزای دل عمه ♥

فرشته ای بنام مـــادر

  یک کودک ،کودکی که آماده تولد بود، نزد خدا رفت و از او پرسید: "می گویند فردا شما مرا به زمین می فرستید، اما من به این  کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم؟" خداوند پاسخ داد: "از میان بسیاری از فرشتگان، من یکی را برای تو در نظر گرفته ام. او در انتظار توست و از تو نگهداری خواهد کرد. " اما کودک هنوز مطمئن نبود که می خواهد برود یا نه. اینجا در بهشت ، من هیچ کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم و اینها برای شادی من کافی هستند. خداوند لبخندی زد گفت: " فرشته تو برایت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد. تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود. " کودک ادامه داد: " من چطور می توانم بفهمم مردم چه ...
24 اسفند 1391

بهـــاری ترین هدیه

          حدیث خوشگلم سلام   خواستم زيــباترين كلام ها را به ياري بگيــرم ، تا صميمــانه تـــرين جملات را   تقدیمت کنم؛ ذهنم یاری نکرد،     پنداشتم که ساده نوشتن چون ساده زیستن زیباست.   پس ساده و بی تکلیف می گویم:     دعا می کنم که هیچ گاه چشم های زیبای تو را     در انحصار قطره های اشک نبینم.        دعا می کنم که لبانت را فقط در غنچه‌های لبخند ببینم.        و دعا می کنم؛ که وجودت &nb...
23 اسفند 1391