حدیث جونحدیث جون، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره
هدیه جون،خواهرکوچولوهدیه جون،خواهرکوچولو، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

♥عزیــــزای دل عمه ♥

ماجرای چای و بیسکوئیت

1392/8/11 11:59
نویسنده : ♥عمه جونش♥
1,376 بازدید
اشتراک گذاری

 بهتره این ماجــــــــــــــــــرا رو بهتره از زبان خود حدیث جون بخونید:

 

ای خدا: منم دلم چای و بیسکوئیت میخواد، چرا کسی به من نمیده !!! مگه ما کوچولوها دل نداریم

چای مون رو با بیسکوئیت بخوریم...

 

تمام سعی ام رو میکنم تا بالاخره بیسکوئیت رو از تو بشقاب بردارم...

باید برم جلــــــــــــوتر...

.

.

.

.

وااااااااااااااای چقده سخته سینه خیز رفتن ، کاش میتونستم راه بــــــــــــــرم!

 

حدیث جونی 

اینجوری نگاه نکن!!!

چیه مگه... دلم میخواد دیـــــــــــــــــــــگه!

چای برای تو ... بیسکوئیت اش برای من

 

حدیث جونی

 

حدیث جونی 

یه ذره دیگه مونده .... من میتــــــــــــونم

 

حدیث جونی 

دیدی تـــــونستم ، این بیسکوئیت حق ام بود ، خیلی تلاش کردم تا بهش برسم

وااااااااااای خدا: عــــــــرق ام دراومد.........

نوش جااااااااااااااااااااااااااانم

 

حدیث جونی

اینم چاییم که مامانی با یه قند شیرین اش کرده تا با بیسکوئیت ام  بخورمش.

حدیث جونی

هوراااااااااااااااااااااااااااااااا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان رهام
27 تیر 92 19:39
قربون نانازم برم
ایشالا به همه هدفات مث این بسکویتت برسی
نوش جونت خاله






مرسی خاله جونم ، ان شاالله

سجاد
27 تیر 92 22:38
پیش منم بیا حدیث جووووون








اومدم.

منصوره مامان زهره
28 تیر 92 11:28
نوش جان
حدیث مامان پرهام
1 مرداد 92 1:27
افریییین حدیثی زبله خااااااااااااااااااااله
داری چایی نوش جان میکنی اون چشای نازت چی میگن ؟؟؟؟؟میگن بیا مارو بخور....قربونت بشم ملوس خاله




مممنون از ابراز محبت تون مامانی
چقده این چای و بیسکوئیت بهم چسیبد خاله جونم.

مامان حسین جون
1 مرداد 92 14:08
آفرین به این تلاشت خوشکل خانم نوش جونت عزیییزمیه بووووووووس آبدار برای حدیث خوشکله






الکی که نیست مامانی حسین جون، کلی تلاش کردم تا بهش رسیدم. نوش جانم

مريم مامان نيكان
9 مرداد 92 17:14
واي اين حديث خوشگله عمه هستش كه اينقدر بزرگ شده ماشالله







چه عجب مامانی نیکان یادی از دخترکوچولوی ما کرد.
دلمون تنگ شده بود!

مامان مینا
11 مرداد 92 8:17
ای قربون چشمات بشم عروسک







خدانکنه مامانی ، شما لطف داری.