ماجرای چای و بیسکوئیت
بهتره این ماجــــــــــــــــــرا رو بهتره از زبان خود حدیث جون بخونید: ای خدا: منم دلم چای و بیسکوئیت میخواد، چرا کسی به من نمیده !!! مگه ما کوچولوها دل نداریم چای مون رو با بیسکوئیت بخوریم... تمام سعی ام رو میکنم تا بالاخره بیسکوئیت رو از تو بشقاب بردارم... باید برم جلــــــــــــوتر... . . . . وااااااااااااااای چقده سخته سینه خیز رفتن ، کاش میتونستم راه بــــــــــــــرم! اینجوری نگاه نکن!!! چیه مگه... دلم میخواد دیـــــــــــــــــــــگه! چای برای تو ... بیسکوئیت اش برای من یه ذره دیگه مونده .... من میتــــــــــــونم &nbs...
نویسنده :
♥عمه جونش♥
11:59